کشکول ماه نشان
پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, :: 7:25 :: نويسنده : عبدالله تفسير (على بن ابراهيم) از حماد نقل مي كند: از امام صادق (ع) در باره لقمان و حكمت او پرسيدم، فرمود: به خدا سوگند حكمتى كه به لقمان داده شده بود، در باره حسب و نسب و مال و خانواده و قدرت بدنى و جمال و زيبايى نبود، بلكه او مردى قوى در راه خدا و متّقى در محارم خدا و مردى درست انديش و صاحب فكر و نظر بود كه هرگز در طول روز نمي خوابيد و هيچ يك از مردم از جهت دقّت در پوشيدگى او را در حال قضاى حاجت يا غسل كردن نديد، و هرگز از چيزى خنده نكرد و با هيچ فردى منازعه و جدال ننمود و با زنانى ازدواج كرد و فرزندان زيادى بوجود آورد كه بيشتر آنها در كودكى مردند، امّا او براى هيچ يك از آنها گريه و زارى نكرد، و هرگز از كنار دو نفر كه در حال نزاع و كشمكش بودند عبور نمي كرد جز اينكه ميانشان صلح و آشتى برقرار مي نمود و هرگز هيچ سخن نيكو و پسنديده اى را از كسى نمي شنيد، جز اينكه او را تحسين مي كرد و از او مي پرسيد كه چه كسى اين سخن را به او گفته و در باره توضيح و تفسير آن سؤال مي كرد و اغلب در مجالس حكما و فقها شركت مي كرد و با قضاة و پادشاهان معاشرت مي كرد و به آنها پند و اندرز مىداد كه مواظب امتحان الهى باشند و به خدا تكيه كنند و همواره در طلب علمى بود كه بوسيله آن بر نفس خود تسلّط يابد و با هواى نفس مبارزه كند و همواره قلب خود را با تفكّر مداوا مي كرد و نفس خود را با عبرتها و مواعظ تربيت و تعديل مي نمود و هرگز در باره چيزى كه نديده بود اظهار نظر نمي كرد و به همين دليل از جانب پروردگار به او حكمت عطا شد و خداوند تعالى گروههايى از ملائكه را در نيم روز به سوى او فرستاد و آنها لقمان را ندا كردند، (در حالى كه لقمان صداى آنها را مي شنيد، ولى آنها را نمىديد) و به او گفتند: اى لقمان، آيا مي خواهى خداوند تو را خليفه و جانشين خود در زمين قرار دهد تا ميان مردم حكم نمايى؟ لقمان گفت: اگر پروردگارم فرمان دهد به گوش دل مي شنوم و اطاعت مي كنم، چون اگر پروردگارم چنين فرمان دهد، مرا يارى نموده و مرا تعليم داده و عصمت مي بخشد و اگر پروردگارم به من اختيار داده من عافيت و كناره گيرى از اين مسئوليّت عظيم را ترجيح مي دهم، ملائكه گفتند: اى لقمان، بدان كه حكومت ميان مردم تو را به بيشترين آزمايش و امتحان دچار مي كند و در عوض به بالاترين مراحل دين مي رساند، در ادامه حديث مي گويد: ملائكه از حكمت او متعجّب شدند و خداى رحمان منطق او را نيكو شمرد، پس از فرداى آن روز، خداوند بر او حكمت نازل فرمود و او را از فرق سر تا نوك پا غرق در حكمت و دانش نمود، در حالى كه خوابيده بود، او را با پوششى از حكمت فرو پوشيد، پس در حالى بيدار شد كه حكيمترين مردم در زمان خود بود و ميان مردم با حكمت و دانش خود حكم مي كرد و چون خداوند حكمت به او داد و او خليفه بودن را نپذيرفت، خداوند ملائكه را فرمان داد تا داود را خليفه و حجّت قرار دهند و داود اين امر را پذيرفت و شرطى را كه لقمان كرد، در پذيرش خود قرار نداد، لذا خداوند او را جانشين خود در زمين قرار داد و هر بار كه مبتلا به آزمايش و امتحان مي شد، (به جز يك بار) خداوند او را از خطا حفظ مي كرد و از او در مي گذشت و لقمان از آنجا كه هم عصر داود (ع) بود، بسيار با داود ملاقات مي كرد و او را موعظه مي نمود و داود به او گفت: خوشا به حالت! اى لقمان كه داراى حكمت شده اى و در عين حال بلا و امتحان از تو منصرف شده، چون داود به مقام خلافت رسيده و با خطا و آزمايش مبتلا گشته است. نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم با پیروی وترویج معارف اسلامی در کلیه مراحل زندگی پیروز و سربلند باشید. @Asemaneabima آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||
![]() |